• وبلاگ : Mosafer e Taghdir
  • يادداشت : ويرانه اي به نام پرسپوليس
  • نظرات : 0 خصوصي ، 16 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    سلام عزيزم آپمممممممممممممممممممممممممممممممممم

    منتظر حضور گرمتم


    عشق من دوباره برگشت به تيمش..
    عاشقتم داش علي.. خدا نگهت داره واسه هوادارا..
    دروازه بان خوش قامت و جوان تيم فوتبال پرسپوليس گفت: تيم هاي بزرگي مثل پرسپوليس، بازيکنان حرفه اي و بزرگ را مي طلبند.


    salam

    nisti kojai?!

    پاسخ

    salam are ye modat nistam
    بودن سه تا على توى پرسپوليس خيلى رويايىه؟ على سلطان، على شهريار، على جادوگر!!! شما چى فكر ميكنيد؟
    سلااااااااااااام عزيزم آپم و منتظر حضور گرمت

    سلام

    برد تيمتونو تبريك ميگم

    پاسخ

    salam mamnoonam
    پدران سنگ صبور سرنوشت اند....ميلاد اميرالمونين برشما وتمامي دوستداران علي مبارک باد


    سلام...

    زنده باد پرسپوليس...

    ببار اي باران مهرباني ها امشب

    ببار بر سر مزار دلتنگي ها امشب

    تنهايي را ببين جان داده کنج تنگ اتاق

    ببار که شايد بياسايم پشت ديوار سنگ اتاق

    چشم باز ميکنم ؛ افتاده روي ديوار ها سايه اي

    منتظرم که بباري که بتابد نور،بيايد هواي تازه اي

    واژه هاي خيس را بنگر که چه آرامند

    بر کاغذ ساده و سفيد چه نورها مي رقصانند

    دل از چه مي نالد اين شب ها نمي دانم

    بارش بر گونه ها را زير آسمان تنهايي خواهانم

    سنگ صبور دل من باش تو اين شب هاي تارم

    ببار بر دلم که نميدانم از چه چيز من بيقرارم

    هي کشيد غم زده پيري سيپد موي،
    افکند صبحگاه در آيينه چون نگاه
    در لا به لاي موي چو کافور خويش ديد:
    يک تار مو سياه؛

    در ديدگان مضطربش اشک حلقه زد
    در خاطرات تيره و تاريک خود دويد
    سي سال پيش نيز در آيينه ديده بود
    يک تار مو سپيد؛

    در هم شکست چهره محنت کشيده اش،
    دستي به موي خويش فرو برد و گفت : ”واي!“
    اشکي به روي آيينه افتاد و ناگهان
    بگريست هاي هاي؛

    درياي خاطرات زمان گذشته بود،
    هر قطره اي که بر رخ آيينه مي چکيد
    در کام موج، ناله جانسوز خويش را
    از دور مي شنيد.

    طوفان فرونشست…ولي ديدگان پير،
    مي رفت باز در دل دريا به جست و جو…
    در آب هاي تيره اعماق، خفته بود:
    يک مشت آرزو!
    نماد عشق يک قلب است.


    اما نماد عاشقي قلبي هست که تير وسطش خورده.


    کمتر کسي شايد راز اين قلب تير خورده را بداند.

    آپم منتظر حضور قشنگت
    پاسخ

    hatman miam


    چي ميشد جاي علي آبادي ، ببعي ميرفت

    اجلاس اوپک؟؟



    salam

    in eshghe perspolis to ro nakoshte?

    che khabare baba?!

    movafagh bashi v shad

    پاسخ

    eshgh ast perspolis
       1   2      >